فراموشی چیز خوبی است.
البته وقتی یک کلمه را فراموش میکنم و زور میزنم آن کلمهی بدیهی و ساده را به یاد بیاروم، و دوری میکنم از تشریح کلمه با ذکر خصوصیات و غیرهاش، به مرز فروپاشی میرسم. انگار بمبی در حال ترکیدن است و من میدانم همه در آن انفجار تکه تکه خواهند شد، اما پاهایم خواب رفتهاند. شاید حتی حسی بدتر. حسی که استیصال ذهنی به آن میگویم. درست توی سرم احساسش میکنم. جایی که هیچ راهی برای رسیدن به آن وجود ندارد. نه بی آنکه منجر به کشتنم نشود.
بگذریم داشتم میگفتم.
از وبلاگهایی که دنبال میکردم تنها دو سه تایشان را یادم هست که مال چه کسی بودند. خلاصه حس جذابی است. وبلاگهایی را بخوانی که میدانی متعلق به دوستان است اما کدام دوست را ندانی. :))
جذاب است.
- ۱ نظر
- ۲۲ مهر ۹۷ ، ۰۸:۵۰