زندگی بر رواله
فکر کنم اینکه یه وبلاگ زودبهزود آپدیت نشه نشونهی خوبی باشه.
راستش وقتی گفتم این مطلب رو بنویسیم اینطوری فکر میکردم. ولی خب شایدم دیگه از حد گذشته که یه وبلاگ آپدیت نمیشه. مثلا دیگه حتی حرف زدن هم حال آدم رو خوب نمیکنه.
بگذریم:
اومدم از خودم بنویسم و اینکه بگم یا زندگی افتاده روی روالش یا اینکه ما سر شدیم و دیگه دستاندازا رو نمیفهمیم. خلاصه اینکه درسته این روزا به ندرت فرصت خالی دارم اما انگار زندگی از حجم خشونتش قدری کم کرده.
ولی راستش درست که فکر میکنم یاد یه چیزی میفتم که یه جایی از یه کسی شنیدم و نمیدونمم درسته یا نه، ولی گویا یکی از ائمه گفته که کار انسان رو از فکرهای بیهوده باز میداره.
شاید شامل این شدیم که احساس ترس نمیکنیم یا سیاهی بزرگی رو که پیش از این میدیدیم دیگه نمیبینیم. به هر حال فکر نمیکنم دنیا اونقدرا عوض شده باشه که بتونیم بگیم همه چی اوکی شده. بعید میدونم دیدگاهش نسبت به ما نرمتر شده باشه.
حس میکنم هر چی هست به این حجم کار مربوطه و اندیشه؛ و یه طورایی هم درست بهنظر میاد. اینکه کار زیاد فرصت اندیشیدن به چیزای متفرقه رو از آدم میگیره.
خلاصه اینکه دنیا هنوزم همون حجم تلخ مشکیه، و هنوزم قشنگیاش رو داره...
- ۹۸/۰۵/۰۸