دیگه از ما گذشته
جمعه, ۱۹ بهمن ۱۳۹۷، ۱۱:۱۰ ق.ظ
مادر از طبقهی پایین صدامون کرد.
ما هم به رسم کمی فراموش شدهای، روی پلهها شروع کردیم دویدن. که انگشت شست پامون همراهی نکرد و زیر تنمون پیچید و، شد آنچه شد :)
داداش هم که پشت سر ما بود گفت، این حرکتا از سن شما گذشته دیگه.
و راستش شدید به فکر فرو بردم.
27 سال...
یعنی نیمی از فرصتم رو از دست دادم، تازه اگه عمرم طبیعی باشه و ...
و حالا که فکر میکنم هنوز دستآورد مهمی کسب نکردم.
آدم خوبی نیستم
و وقتی هم باقی نمونده
چه حس بدیه...
- ۹۷/۱۱/۱۹