بسم الله...
نمی دانم فیلم بلید رانر را دیده اید یا خیر. به گمانم اما کمتر کسی این فیلم محصول 1982 را ندیده باشد.
شاید معرفی فیلم بیشتر به تمسخر گرفتن خودم باشد که تا به امروز دست دست کرده بودم و دیدن این نووار تخیلی را به تعویق انداخته بودم.
نمی خوام روده درازی کنم یا بگویم اینجای فیلم فلان است و کشش لازم را جاهایی ندارد و ... که فیلم وجدانا خوش ساخت است و می شود ازش لذت برد.
تنها یکی از دیالوگ های فیلم و بخشی از سخنان نویسنده ی کتاب را قرار خواهم داد و ما را به خیر و شما را به سلامت که زندگی کلا درد دارد.
«من چیزهایی دیده ام که شما انسان ها باور نمی کنید
رزم ناوهایی که در شانهی کمربند اوریون در آتش می سوختند
شاهد بودم که شلیک اشعه ها یک شهر را در ظلمات خاکستر کرد
خاطره ی تمام آن لحظات به وقتش محو خواهد شد
همچو اشک در باران.»
و اینکه:
«یک روز صبح از خواب بیدار شدم و دریافتم که 47000 بشکه زبالة هستهای را به اعماق اقیانوس اطلس و نصف این مقدار را هم به اقیانوس آرام انداختهاند. طی 45 سال آینده هزاران بشکه حاوی فضولات رادیواکتیو شروع به نشت خواهند کرد و زنجیرة حیات را از مبدأ نابود خواهند ساخت. ناگهان دریافتم که گرچه در هنگام وقوع این فاجعه من در قید حیات نخواهم بود، اما بچههایم و دیگران که زنده هستند. دریافتم که این اضطراریترین معضلی است که رو در رویمان قرار دارد. نابودی اقیانوس نه فقط به معنی مرگ نهنگها، که مترادف با انهدام منشاء حیات است.»
+ راستی اسم کتابی که فیلم از آن اقتباس شده هم: "آیا اندروید ها خواب گوسفند برقی می بینند" است.
- ۳ نظر
- ۲۰ مهر ۹۶ ، ۱۵:۰۰